Discover God's Story (32 Passages)

DISCOVER GOD'S STORY (click this link for a complete list of 32 downloadable PDF discussion sessions)

1. God Creates the World (Genesis 1:1-25)

2. God Creates People (Genesis 2:4-25)

3. God’s Original Design (Genesis 1:26-31)

4. People Disobey God (Genesis 3:1-13)

5. God’s Righteous Response (Genesis 3:14-24)

6. God’s Holy Judgement-1 (Genesis 6:5-22)

7. God’s Holy Judgement-2 (Genesis 7:6-12, 17-24; 8:18-22)

8. God’s Special Promise (Genesis 9:1-19)

9. God’s Perfect Laws (Exodus 20:1-17)

10. All Disobey God’s Laws 1 (Psalms 14:1-6)

11. All Disobey God’s Laws 2 (Romans 3:9-18)

12. Payment for Disobedience (Leviticus 4:13-20)

13. The Blessing of Forgiveness (Psalms 32)

14. God’s Plan through One Family (Genesis 12:1-8; 15:1-6; 17:1-8)

15. Abraham’s Faith is Tested (Genesis 21:1-7; 22:1-19)

16. God Promises a Savior (Isaiah 52:13-15; 53:1-12)

17. The Savior’s Identity (Isaiah 9:1, 6-7)

18. The Savior is Announced (Luke 1:26-38)

19. The Savior is Born (Luke 2:1-20)

20. Jesus is Baptized (John 1:29-34)

21. Jesus Conquers Temptation (Matthew 4:1-11)

22. A Man Seeking for God (John 3:1-21)

23. Jesus Calms a Storm (Mark 4:35-41)

24. Jesus’ Authority Over Spirits (Mark 5:1-20)

25. Jesus Heals a Paralyzed Man (Luke 5:17-26)

26. A Woman Seeking for God (John 4:1-26, 39-42)

27. Jesus’ Authority Over Death (John 11:1-44)

28. Jesus’ Last Meal (Matthew 26:17-30)

29. Jesus Killed on a Cross (Luke 23:32-49)

30. Jesus Rises from the Dead (Luke 23:50-56; 24:1-16)

31. Becoming a Child of God (John 1:1-18)

32. Who Can Have Eternal Life? (1 John 1:1-3, 3:23-24, 5:11-13)


خداوند دنیارا  آفرید -پیدایش ۱:۱-۲۵

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های از متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یک اشتراک کننده قسمتی از متن  را به زبان خود  توضیح می دهد

 

خداوند دنیارا  آفرید -  پیدایش ۱:۱-۲۵

۱در ابتدا خدا آسمان ها و زمین را آفرید. ۲زمین خالی و بدون شکل بود. همه جا آب بود و تاریکی آنرا پوشانیده بود و روح خدا بر روی آبها حرکت می کرد. ۳خدا فرمود: «روشنی بشود» و روشنی شد. ۴خدا دید که روشنی نیکوست و روشنی را از تاریکی جدا کرد. ۵خدا روشنی را روز و تاریکی را شب نام گذاشت. شب گذشت و صبح شد. این بود روز اول.

 

۶خدا فرمود: «فضا ساخته شود تا آبها را از یکدیگر جدا کند.» ۷خدا فضا را ساخت و آب های زیر فضا را از آب های بالای فضا جدا کرد. ۸خدا فضا را آسمان نامید. شب گذشت و صبح شد. این بود روز دوم.

 

۹خدا فرمود: «آب های زیر آسمان در یک جا جمع شوند تا خشکه ظاهر گردد» و چنان شد. ۱۰خدا خشکه را زمین نامید و آبها را که در یک جا جمع شده بودند بحر نام گذاشت. خدا دید که آنچه انجام شده بود نیکوست. ۱۱سپس خدا فرمود: «زمین همه نوع نبات برویاند. نباتاتی که غلات و حبوبات بیاورند و نباتاتی که میوه بار آورند» و چنین شد. ۱۲پس زمین همه نوع نبات رویانید و خدا دید که آنچه بوجود آمده بود نیکوست. ۱۳شب گذشت و صبح شد. این بود روز سوم.

 

۱۴بعد از آن خدا فرمود: «اجسام نورانی در آسمان بوجود آیند تا روز را از شب جدا کنند و روز ها، سال ها، آیات و زمان ها را نشان دهند. ۱۵آن ها در آسمان بدرخشند تا بر زمین روشنی دهند» و چنین شد. ۱۶پس از آن، خدا دو جسم نورانی بزرگتر ساخت، یکی آفتاب برای سلطنت در روز و یکی ماهتاب برای سلطنت در شب. همچنین ستارگان را ساخت. ۱۷آن ها را در آسمان قرار داد تا بر زمین روشنی دهند ۱۸و بر روز و شب سلطنت نمایند و روشنی را از تاریکی جدا کنند. خدا دید که نیکوست. ۱۹شب گذشت و صبح شد. این بود روز چهارم.

 

۲۰پس از آن خدا فرمود: «آبها از انواع حیوانات و آسمان از انواع پرندگان پُر شوند.» ۲۱پس خدا جانداران بزرگ بحری و همۀ حیواناتی که در آب زندگی می کنند و تمام پرندگان آسمان را آفرید. خدا دید که آنچه کرده بود نیکوست. ۲۲و همۀ آن ها را برکت داد و فرمود: «بارور و زیاد شوید و آب های بحر را پُر سازید و پرندگان در زمین زیاد شوند.» ۲۳شب گذشت و صبح شد. این بود روز پنجم.

 

۲۴بعد از آن خدا فرمود: «زمین همه نوع حیوانات بوجود آوَرَد، اهلی و وحشی، بزرگ و کوچک» و چنین شد. ۲۵پس خدا همۀ آن ها را ساخت و دید که آنچه انجام داده بود نیکوست.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  بخش  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

خداوند  انسان را آفرید -  پیدایش ۴:۲-۲۵

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبان خود توضیح می دهد

 

خدا وند انسان را آفرید -  پیدایش ۴:۲-۲۵

۴این چگونگی آفرینش آسمان ها و زمین است. وقتی خداوند، خدا آسمان ها و زمین را ساخت، ۵هیچ گیاه یا علف سبز در روی زمین نبود، زیرا خداوند هنوز باران در زمین نبارانیده بود و کسی نبود که در زمین زراعت کند. ۶اما آب از زیر زمین بالا می آمد و زمین را سیراب می کرد.

 

آفرینش آدم

۷پس از آن خداوند، خدا مقداری خاک از زمین برداشت و از آن آدم را ساخت و در بینی او روح حیات دمید و او یک موجود زنده گردید.

۸خداوند، خدا باغی در عدن که بطرف مشرق است درست کرد و آدم را که ساخته بود در آنجا جا داد. ۹خداوند همه نوع درختان زیبا و میوه دار را در آن باغ رویانید و درخت زندگی و همچنین درخت شناسائی خوب و بد را در وسط باغ قرار داد. ۱۰دریائی از عدن می گذشت و باغ را سیراب می کرد و از آنجا به چهار دریای دیگر تقسیم می شد. ۱۱دریای اول پیشون است که سرزمین حویله را دور می زند. ۱۲(در این سرزمین طلای خالص و عطر گران قیمت و سنگ عقیق وجود دارد.) ۱۳دریای دوم جیحون است که سرزمین کوش را دور می زند. ۱۴دریای سوم دجله است که از شرق آشور می گذرد، و دریای چهارم فرات است.

 

۱۵سپس خداوند، خدا آدم را در باغ عدن جا داد تا در آن زراعت کند و از آن نگهداری نماید. ۱۶خداوند به آدم فرمود: «اجازه داری از میوۀ تمام درختان باغ بخوری. ۱۷اما هرگز از میوۀ درخت شناسائی خوب و بد نخوری، زیرا اگر از آن بخوری در همان روز می میری

آفرینش زن

 

۱۸خداوند، خدا فرمود: «خوب نیست که آدم تنها زندگی کند. بهتر است که یک همدم مناسب برای او بسازم تا به او کمک کند.» ۱۹پس خداوند تمام حیوانات و پرندگان را از خاک زمین ساخت و پیش آدم آورد تا ببیند آدم چه نامی بر آن ها خواهد گذاشت و هر نامی که آدم بر آن ها گذاشت همان نام آن ها شد. ۲۰بنابرین آدم تمام پرندگان و حیوانات را نام گذاری کرد، ولی هیچ یک از آن ها همدم مناسبی برای آدم نبود که بتواند به او کمک کند.

 

۲۱پس خداوند، خدا آدم را به خواب عمیقی فرو برد و وقتی او در خواب بود یکی از قبرغه هایش را گرفت و جای آنرا بهم پیوست. ۲۲سپس از آن قبرغه زن را ساخت و او را پیش آدم آورد. ۲۳آدم گفت:

 

«این مثل خود من است. استخوانِ از استخوان هایم و قسمتی از بدنم. نام او زن است، زیرا از انسان گرفته شد».

 

۲۴به همین دلیل مرد پدر و مادر خود را ترک نموده با زن خود زندگی می کند و هر دو یک تن می شوند. ۲۵آدم و زنش هر دو برهنه بودند، ولی احساس خجالت نمی کردند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

پلان ابتدایی  خدا - پیدایش ۲۶:۱-۳۱

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبان خود توضیح می دهد

 

پلان ابتدایی  خدا - پیدایش ۲۶:۱-۳۱

۲۶ پس از آن خدا فرمود: «حالا انسان را می سازیم. آن ها به صورت ما و به شکل ما باشند و بر ماهیان بحری و پرندگان آسمان و همۀ حیوانات، اهلی و وحشی، بزرگ و کوچک و تمام زمین حکومت کنند.»  ۲۷پس خدا انسان را به صورت خود آفرید. انسان را به صورت خدا آفرید. آن ها را زن و مرد آفرید. ۲۸آن ها را برکت داد و فرمود: «بارور و زیاد شوید، زمین را پُر سازید و در آن تسلط نمائید. بر ماهیان و پرندگان و تمام حیوانات روی زمین حکومت کنید.» ۲۹ و خدا گفت: «هر نوع گیاهی را که غلات و حبوبات بیاورد و هر نوع درختی را که میوه بیاورد به شما دادم تا برای شما خوراک باشد.  ۳۰اما هر نوع علف سبز را برای خوراک تمام حیوانات و پرندگان آماده کرده ام.» و چنین شد. ۳۱آنگاه خدا کارهای آفرینش را ملاحظه کرد و همه را از هر جهت عالی یافت. شب گذشت و صبح شد، این بود روز ششم.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

نافرمانی مردم از خداوند -  پیدایش ۱:۳-۱۳

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد


نافرمانی مردم از خداوند -  پیدایش ۱:۳-۱۳

۱مار، از تمام حیواناتی که خداوند، خدا ساخته بود زیرکتر بود. او از زن پرسید: «آیا واقعاً خدا به شما گفته است که از همۀ درختان باغ نخورید؟» ۲زن جواب داد: «ما اجازه داریم از میوۀ تمام درختان باغ بخوریم ۳بغیر از میوۀ درختی که در وسط باغ است. خدا به ما گفته است از میوۀ آن درخت نخورید و حتی به آن دست نزنید، مبادا بمیرید.» ۴مار جواب داد: «این درست نیست. شما نمی میرید. ۵خدا این را گفت، زیرا می داند وقتی از آن بخورید شما هم مثل خدا می شوید و می دانید چه چیز خوب و چه چیز بد است

 

۶زن نگاه کرد و دید آن درخت بسیار زیبا و میوۀ آن برای خوردن گوارا است. همچنین فکر کرد چقدر خوب است که دانا بشود. بنابراین، از میوۀ آن درخت گرفت و خورد. همچنین به شوهر خود داد و او هم خورد. ۷همینکه آنرا خوردند به آن ها دانشی داده شد و فهمیدند که برهنه هستند، پس برگهای درخت انجیر را بهم دوخته خود را با آن پوشانیدند.

 

۸عصر آن روز شنیدند خداوند، خدا در باغ راه می رود، پس خود را پُشت درختها پنهان کردند. ۹اما خداوند، خدا آدم را صدا کرد و فرمود: «کجا هستی؟» ۱۰آدم جواب داد: «چون صدای تو را در باغ شنیدم ترسیدم و پنهان شدم، زیرا برهنه هستم.» ۱۱خدا پرسید: «چه کسی به تو گفت که برهنه هستی؟ آیا از میوۀ درختی که به تو گفتم نباید از آن بخوری، خوردی؟» ۱۲آدم گفت: «این زنی که تو او را همدم من کردی، آن میوه را به من داد و من خوردم.» ۱۳خداوند، خدا از زن پرسید: «چرا این کار را کردی؟» زن جواب داد: «مار مرا فریب داد که از آن بخورم.»

 

 پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

جواب  عادلانه خدا – پیدایش ۱۴:۳-۲۴

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

جواب  عادلانه خدا – پیدایش ۱۴:۳-۲۴

 

 

۱۴سپس خداوند، خدا به مار فرمود: «چون این کار را کردی، از همه حیوانات ملعونتر هستی. بر روی شکمت راه می روی و در تمام مدت عمرت خاک می خوری. ۱۵در بین تو و زن دشمنی می اندازم. نسل تو و نسل وی همیشه دشمن هم می باشند. او سر تو را می شکند و تو کُری پای او را می گزی». ۱۶به زن فرمود: «درد و زحمت تو را در ایام حاملگی و در وقت زائیدن بسیار زیاد می کنم. تو به عشق شوهرت محتاج می باشی و اختیار تو به دست او می باشد». ۱۷به آدم فرمود: «تو به حرف زنت گوش دادی و از درختی که به تو گفته بودم نخوری، خوردی. به خاطر این کار تو، زمین لعنت شد و تو باید در تمام مدت زندگی با سختی کار کنی تا از زمین خوراک به دست بیاوری. ۱۸زمین خار و علف های هرزه می رویاند و تو نباتات صحرا را می خوری. ۱۹با زحمت و عرق پیشانی از زمین خوراک به دست می آوری، تا روزی که به خاک، یعنی خاکی که از آن به وجود آمده ای، برگردی. تو از خاک هستی و دوباره خاک می شوی ۲۰آدم اسم زن خود را حوا گذاشت چون او مادر تمام انسانها است. ۲۱خداوند، خدا از پوست حیوانات برای آدم و زنش لباس تهیه کرد و به آن ها پوشانید.

بیرون کردن آدم و حوا از باغ عدن

۲۲پس خداوند، خدا فرمود: «حالا آدم مثل ما شده و می داند چه چیز خوب و چه چیز بد است. مبادا از درخت حیات نیز بخورد و برای همیشه زنده بماند.» ۲۳بنابراین، خداوند، خدا او را از باغ عدن بیرون کرد تا در روی زمین، که از آن بوجود آمده بود، به کار زراعت مشغول شود. ۲۴خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرد و نگهبانانی در طرف شرق باغ عدن گماشت و شمشیر آتشینی را که به هر طرف می چرخید در آنجا قرار داد تا کسی نتواند به درخت زندگی نزدیک شود.

 

 پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

قضاوت مقدس خدا – پیدایش ۵:۶-۲۲

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

قضاوت مقدس خدا  ۱ -   پیدایش ۵:۶-۲۲

 

۵ وقتی خداوند دید که چگونه تمام مردم روی زمین شریر شده اند و تمام افکار آن ها اندیشه های گناه آلود است، ۶ از اینکه انسان را آفریده و در روی زمین گذاشته بود، پشیمان و بسیار غمگین شد. ۷ پس فرمود: «من این مردم و چهارپایان و خزندگان و پرندگانی را که آفریده ام، نابود می کنم، زیرا از اینکه آن ها را آفریده ام، پشیمان هستم.» ۸اما خداوند از نوح راضی بود.

نوح

 

۹ سرگذشت نوح از این قرار است: او در زمان خود یک مرد عادل و پرهیزگار بود و همیشه با خدا رابطۀ خاصی داشت.  ۱۰ نوح دارای سه پسر بود به نام های حام، سام و یافت. ۱۱ اما تمام مردم در حضور خدا گناهکار بودند و ظلم و ستم همه جا را پُر کرده بود. ۱۲خدا دید که مردم زمین فاسد شده اند و همه راه فساد را پیش گرفته اند.  ۱۳ خدا به نوح فرمود: «تصمیم گرفته ام بشر را از بین ببرم. چون ظلم و فساد آن ها دنیا را پُر کرده است، بنابراین، من آن ها را با زمین نابود می کنم. ۱۴تو برای خود یک کشتی از چوب درخت سرو بساز که چندین اطاق داشته باشد. داخل و خارج آنرا با قیر بپوشان. ۱۵آنرا این طور بساز: طول آن یکصد و پنجاه متر، عرض آن بیست و پنج متر و بلندی آن پانزده متر. ۱۶کلکینی هم نزدیک سقف به اندازۀ پنجاه سانتی متر بساز و دروازۀ کشتی را در کنار آن قرار بده. کشتی را طوری بساز که دارای سه طبقه باشد. ۱۷من طوفان و باران شدید بر زمین می فرستم تا همۀ جانداران هلاک گردند و هر چه بر روی زمین است بمیرد. ۱۸اما با تو پیمان می بندم. تو به اتفاق پسران، همسر و عروس هایت به کشتی داخل می شوی. ۱۹-۲۰از تمام حیوانات یعنی پرندگان، چهارپایان و خزندگان یک جفت نر و ماده با خود به کشتی ببر، تا آن ها را زنده نگهداری. ۲۱از هر نوع غذا برای خود و برای آن ها با خود بردار.» ۲۲نوح هر چه خدا به او فرمود انجام داد.

 

 پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

قضاوت مقدس خدا ۲ – پیدایش ۶:۷-۱۲, ۱۷-۲۴؛ ۱۸:۸-۲۲

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

قضاوت مقدس خدا ۲ – پیدایش ۶:۷-۱۲, ۱۷-۲۴؛ ۱۸:۸-۲۲

 

پیدایش ۶:۷-۱۲

۶ وقتی طوفان آمد، نوح ششصد ساله بود. ۷ او با زن، پسرها و عروس هایش به داخل کشتی رفتند تا از طوفان رهایی یابند. ۸ همانطوری که خداوند به نوح هدایت داده بود، از تمام چهارپایان حلال و حرام و خزندگان جفت جفت نر و ماده ۹ با نوح به داخل کشتی رفتند. ۱۰ پس از هفت روز آب روی زمین را فرا گرفت. ۱۱ در ششصدمین سال زندگی نوح، در روز هفدهمِ ماه دوم، تمام چشمه های عظیم در زیر زمین باز شد و همۀ روزنه های آسمان باز شدند ۱۲ و مدت چهل شبانه روز باران می بارید.

پیدایش ۱۷:۷-۲۴

۱۷ مدت چهل روز باران مانند سیل بر زمین می بارید و آب زیادتر می شد بطوری که کشتی از زمین بلند شد. ۱۸آب به قدری زیاد شد که کشتی بر روی آب به حرکت آمد. ۱۹ آب از روی زمین بالا می آمد و آنقدر بلند شد تا اینکه آب تمام کوههای بلند را پوشانید ۲۰ و به اندازۀ هفت متر از کوهها بالا تر رفت و همه چیز را پوشانید. ۲۱ هر زنده جانی که در روی زمین حرکت می کرد، یعنی تمام پرندگان، چهارپایان و خزندگان و تمام مردم، همه مُردند. ۲۲هر جانداری که در روی زمین بود مُرد. ۲۳ خدا هر موجودی را که در روی زمین بود یعنی انسان، چهارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان، همه را نابود کرد. فقط نوح با هر چه در کشتی با او بود باقی ماند. ۲۴ آب یکصد و پنجاه روز روی زمین را پوشانده بود.

پیدایش ۱۸:۸-۲۲

۱۸ پس نوح، زن، پسرها و عروس هایش از کشتی بیرون رفتند. ۱۹ تمام چهارپایان و پرندگان و خزندگان هم با جفت های خود از کشتی خارج شدند. ۲۰ نوح قربانگاهی برای خداوند بنا کرد و از هر پرنده و هر حیوان حلال یکی را به عنوان قربانی سوختنی بر قربانگاه قربانی کرد. ۲۱ وقتی بوی خوش قربانی به پیشگاه خداوند رسید، خداوند با خود گفت: «بعد از این دیگر زمین را به خاطر انسان لعنت نمی کنم. گرچه انسان از کودکی افکار شریرانه داشته است. دیگر همۀ حیوانات را هلاک نمی کنم چنان که کردم. ۲۲ تا زمانی که دنیا هست، کشت و زراعت، سرما و گرما، زمستان و تابستان و روز و شب هم باشد.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

وعده خاص خدا – پیدایش ۱:۹-۱۹

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

وعده خاص خدا – پیدایش ۱:۹-۱۹

پیمان خدا با نوح‌

۱ خدا نوح و پسرانش را برکت داده فرمود: «فراوان و زیاد شوید و دوباره همه جای زمین را پُر کنید. ۲همۀ حیوانات زمین و پرندگان آسمان و خزندگان و ماهیان از شما می ترسند. همۀ آن ها در اختیار شما باشند. ۳شما می توانید آن ها را مثل علف سبز بخورید. ۴اما گوشت را با خون که نشانۀ حیات است، نخورید. ۵اگر کسی انسانی را بکشد، مجازات خواهد شد و هر حیوانی که انسانی را بکشد، به مرگ محکوم می کنم. ۶انسان به صورت خدا آفریده شد. پس هر که انسانی را بکشد به دست انسان کشته می شود. ۷شما فراوان و بی شمار و در روی زمین زیاد شوید».

 

۸ خدا به نوح و پسرانش فرمود: ۹«من با شما و بعد از شما با اولادۀ شما پیمان می بندم. ۱۰همچنین پیمان خود را با همۀ جانورانی که با تو هستند، یعنی پرندگان، چهارپایان و هر حیوان وحشی و هر چه با شما از کشتی بیرون آمدند و همچنین تمام جانداران روی زمین حفظ می کنم. ۱۱من با شما پیمان می بندم که دیگر همۀ جانداران باهم از طوفان هلاک نمی شوند و بعد از این دیگر طوفانی که زمین را خراب کند نمی باشد.» ۱۲خدا فرمود: «نشانۀ پیمانی که نسل بعد از نسل با شما و همۀ جانورانی که با شما باشند، می بندم این است: ۱۳کمان رستم را تا به ابد در ابر ها قرار می دهم تا نشانۀ آن پیمانی باشد که بین من و جهان بسته شده است. ۱۴هر وقت ابر را در بالای زمین پهن می کنم و کمان رستم ظاهر می شود، ۱۵پیمان خود را که بین من و شما و تمامی جانوران عقد شده است، به یاد می آورم تا طوفان دیگر همۀ جانداران را با هم هلاک نکند. ۱۶کمان رستم در ابر می باشد و من آنرا می بینم و آن پیمانی را که بین من و همۀ جانداران روی زمین بسته شده، به یاد می آورم.» ۱۷خدا به نوح فرمود: «این نشانۀ آن پیمانی است که با همۀ جانداران زمین بسته ام».

نوح و پسرانش

۱۸ سام و حام و یافت پسران نوح بودند که از کشتی بیرون آمدند (حام پدر کنعانیان است). ۱۹ اینها سه پسر نوح بودند که تمام ملل جهان از آن ها بوجود آمد.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

قوانین کامل خدا - خروج ۱:۲۰-۱۷

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

قوانین کامل خدا - خروج ۱:۲۰-۱۷

۱ خدا سخن گفت و این را فرمود: ۲ «من خداوند، خدای تو هستم که ترا از مصر که در آنجا در غلامی بسر می بردی بیرون آوردم. ۳ خدای دیگر غیر از من نداشته باش. ۴ هیچگونه مجسمه یا بتی به شکل آنچه که بالا در آسمان و از آنچه پائین بر روی زمین و آنچه در آب زیر زمین است، برای خود نساز. ۵در برابر آن ها زانو نزن و آن ها را پرستش نکن، زیرا من خداوند، که خدای تو می باشم، خدای غیور و حسود هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، تا نسل سوم و چهارم مجازات می کنم. ۶ولی به کسانی که مرا دوست دارند و از احکام من پیروی می کنند، تا هزار پشت رحمت می کنم. ۷ نام خداوند، خدایت را به باطل بر زبان نیاور، زیرا کسیکه از نام خداوند سوء استفاده کند، خداوند او را مجازات می کند. ۸ روز سَبَت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. ۹ شش روز در هفته کار کن، ۱۰ولی در روز هفتم که روز استراحت و روز مخصوص خداوند است، هیچ کار نکن. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه مهمانانت. ۱۱من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و بحرها و هر چه در آن ها است، ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، روز سَبَت را برکت دادم و آنرا مقدس خواندم. ۱۲به پدر و مادرت احترام کن تا در سرزمینی که به تو می دهم عمر طولانی داشته باشی. ۱۳ قتل نکن. ۱۴ زنا نکن. ۱۵ دزدی نکن. ۱۶ به کسی شهادت دروغ نده. ۱۷ به خانۀ همسایۀ خود طمع نکن. به زن، غلام، کنیز، گاو، الاغ و هر چیزیکه مال همسایه ات می باشد، طمع نکن.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

نافرمانی همه از قوانین خدا۱   - مزامیر ۱:۱۴-۶

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

نافرمانی همه از قوانین خدا۱   - مزامیر ۱:۱۴-۶

۱ احمق در دل خود می گوید: «خدائی نیست.» اعمال شان فاسد و زشت است و حتی یک نفر نیکوکار نیست. ۲ خداوند از آسمان بر بنی آدم می نگرد تا ببیند که آیا شخص دانا و خداجوئی وجود دارد. ۳همه گمراه و فاسد شده اند. نیکوکاری نیست، حتی یک نفر هم نیست. ۴ آیا همۀ این بدکاران شعور ندارند که قوم برگزیدۀ خدا را مثل نان می خورند و نام خداوند را یاد نمی کنند؟  ۵ پس ترس بر ایشان چیره می گردد، زیرا خداوند در بین عادلان حضور دارد. ۶ وقتی امید مسکینان را خوار بدانند، خداوند آن ها را در پناه خود می گیرد.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

نافرمانی همه از قوانین خدا ۲ -  رومیان ۹:۳-۱۸

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

نافرمانی همه از قوانین خدا ۲ -  رومیان ۹:۳-۱۸

۹ پس چه؟ آیا ما یهودیان از غیر یهودیان وضع بهتری داریم؟ ابداً، پیش از این نشان دادیم که یهودیان و غیر یهودیان، همه در گناه گرفتار هستند. ۱۰چنانکه نوشته شده است: «حتی یک نفر نیست که عادل باشد. ۱۱کسی نیست که بفهمد یا جویای خدا باشد. ۱۲همۀ آدمیان از خدا روگردانیده اند، همگی از راه راست دور شده اند؛ حتی یک نفر نیکوکار نیست. ۱۳ گلوی شان مثل قبر روباز است، زبان شان را برای فریب دادن به کار می برند و از لب های شان سخنانی مهلک مانند زهرِ مار جاری است. ۱۴ دهان شان پُر از دشنام های زننده و بدی است، ۱۵و پاهای شان برای خونریزی تندرو است. ۱۶به هر جا که می روند، ویرانی و بدبختی بجا می گذارند، ۱۷و راه صلح و سلامتی را نشناخته اند. ۱۸خدا ترسی بنظر ایشان نمی رسد.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

سزای نافرمانی – لاویان ۱۳:۴-۲۱

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

سزای  نافرمانی – لاویان ۱۳:۴-۲۱

۱۳هرگاه تمام قوم اسرائیل سهواً مرتکب گناه شوند و یکی از احکام خداوند را بجا نیاورند، هرچند خطای شان قصداً نباشد، گناهکار محسوب می شوند. ۱۴وقتی گناه شان آشکار گردد، آن ها باید گوساله ای را بعنوان قربانی گناه به خیمۀ حضور خداوند بیاورند. ۱۵بزرگان قوم بحضور خداوند دستهای خود را بر سر گوساله گذاشته در آنجا سرش را ببرند. ۱۶بعد کاهن اعظم خون گوساله را به خیمه بیاورد ۱۷و انگشت خود را در خون فروبرده در حضور خداوند هفت بار در پیشروی پرده بپاشد. ۱۸و سپس کمی از خون را بر چهار کنج قربانگاه که در بین خیمۀ حضور خداوند است بمالد و باقیماندۀ خون را در پای قربانگاه قربانی سوختنی که نزدیک دروازۀ دخول خیمۀ حضور خداوند است بریزد. ۱۹تمام چربی آن باید بر قربانگاه سوزانده شود. ۲۰و کاهن همان کاری را که با گوسالۀ قربانی گناه کرد با این گوساله هم بکند. به این ترتیب گناهان قوم کفاره شده همگی بخشیده می شوند. ۲۱بعد گوسالۀ قربانی شده را به بیرون اردوگاه برده آن را مثل گوسالۀ اول بسوزاند. با این قربانی، تمام قوم از گناه پاک می شوند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

موهبت  بخشش – مزامیر ۳۲

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

موهبت  بخشش – مزامیر ۳۲

۱ خوشا به حال کسی که سرکشی او آمرزیده و گناه وی پوشیده شده است. ۲ خوشا به حال کسی که خداوند گناه او را به حساب نمی آورد و مکر و حیله ای در وجود او نیست. ۳ تا زمانی که به گناه خود اقرار نکردم، استخوانهایم بدرد آمده و تمام روز در عذاب بودم. ۴شب و روز زجر می کشیدم. طراوت و شادابی من، همچو آبی که در گرمای تابستان تبخیر می کند، محو گردیده بود. ۵بعد به گناه خود اقرار نمودم و جُرم خود را پنهان نکرده و گفتم: «من در حضور خداوند به سرکشی خود اعتراف می کنم.» آنگاه تو گناهم را بخشیدی و از آلودگی مرا پاک ساختی. ۶پس باشد که هر شخص خداترس در زمان مطلوب به حضور تو دعا کند تا اگر سیلابهای زیادی هم به طغیان بیایند هرگز به او رسیده نتوانند. ۷تو پناهگاه من هستی و در زمان مصیبت مرا نجات می دهی. فضای گرداگرد مرا پُر از سرودهای پیروزی و رهایی می نمائی. ۸ خداوند می فرماید: «من به تو حکمت می آموزم و ترا به راهی که باید بروی هدایت می کنم. ترا نصیحت می کنم و چشم از تو بر نخواهم داشت. ۹مانند اسپ و قاطر، نادان و بی شعور نباشید که به دهان شان لگام و افسار می بندند، ورنه از شما اطاعت نخواهند کرد». ۱۰ غم و غصۀ شخص شریر زیاد است، اما هر که به خداوند توکل کند از رحمت برخوردار می شود. ۱۱ پس ای عادلان در خداوند خوشی و شادمانی کنید و ای راستدلان سرود خوشی را سر کنید.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

پلان  خدا از طریق یک فامیل -   پیدایش ۱:۱۲-۸؛ ۱:۱۵-۶؛ ۱:۱۷-۸

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

پلان  خدا از طریق یک فامیل -  پیدایش ۱:۱۲-۸؛ ۱:۱۵-۶؛ ۱:۱۷-۸

پیدایش ۱:۱۲-۸

۱ خداوند به ابرام فرمود: «وطن اصلی و خویشاوندان و خانۀ پدری خود را ترک کن و به طرف سرزمینی که به تو نشان می دهم برو. ۲از تو قوم بزرگی می سازم و به تو برکت می دهم. نام تو مشهور و معروف می شود و تو خودت مایۀ برکت می گردی. ۳به کسانی که تو را برکت دهند برکت می دهم، اما کسانی که تو را لعنت کنند من آن ها را لعنت می کنم. و بوسیلۀ تو همۀ ملت ها را برکت می دهم». ۴ همان طور که خداوند فرموده بود، موقعی که ابرام هفتاد و پنج سال داشت از حَران خارج شد. لوط هم همراه او بود. ۵ابرام زن خود سارای و لوط، برادرزاده اش، و تمام دارائی و غلامانی را که در حَران به دست آورده بود با خود برد و آن ها به طرف سرزمین کنعان حرکت کردند. وقتی آن ها به سرزمین کنعان رسیدند، ۶ابرام در کنار درخت مقدس موره در سرزمین شکیم رسید. (در آن موقع کنعانیان هنوز در آن سرزمین زندگی می کردند.) ۷خداوند به ابرام ظاهر شد و به او گفت: «این سرزمینی است که من به نسل تو می بخشم.» پس ابرام در آنجا که خداوند خود را بر او ظاهر کرده بود قربانگاهی بنا کرد. ۸بعد از آنجا حرکت کرده به طرف تپه های شرقی شهر بیت ئیل رفت و خیمه های خود را بین بیت ئیل در مغرب و عای در مشرق بنا کرد. در آنجا نیز قربانگاهی برای خداوند ساخت و خداوند را پرستش نمود.

 

پیدایش۱:۱۵-۶

۱ بعد از این ابرام رؤیائی دید و صدای خداوند را شنید که به او می گوید: «ابرام، نترس، من تو را از خطر حفظ می کنم و به تو اجر بزرگی می دهم.» ۲ ابرام جواب داد: «ای خداوند متعال، چه اجری به من می دهی در حالیکه من فرزندی ندارم؟ تنها وارث من این ایلعازَر دمشقی است. ۳تو به من اولادی ندادی و یکی از غلامان من وارث من خواهد شد». ۴ پس او شنید که خداوند دوباره به او می گوید: «این غلام تو، ایلعازَر، وارث تو نخواهد شد. پسر تو وارث تو می شود.» ۵خداوند او را بیرون برد و فرمود: «به آسمان نگاه کن و ببین که آیا می توانی ستارگان را بشماری. فرزندان تو هم مثل ستارگان بیشمار می شوند». ۶ ابرام به خداوند ایمان آورد و خداوند این را برای او عدالت شمرد و او را قبول درگاه خود کرد.

 

پیدایش ۱:۱۷-۸

۱ وقتی ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر او ظاهر شد و فرمود: «من خدای قادر مطلق هستم. از من اطاعت کن و همیشه آنچه را که درست است انجام بده. ۲ من با تو پیمان می بندم و اولادۀ بسیاری به تو می دهم.» ۳ابرام بر زمین افتاد و سجده کرد. خدا فرمود: ۴«من با تو پیمان می بندم و به تو قول می دهم که پدر اقوام زیادی شوی. ۵اسم تو بعد از این ابرام نیست، بلکه ابراهیم است، زیرا من تو را پدر اقوام بسیار می سازم. ۶من به تو فرزندان بسیار می دهم و بعضی از آن ها پادشاه می شوند. اولادۀ تو زیاد شده و هر یک از آن ها برای خود قومی می گردد. ۷ من پیمان خود را با تو و با اولاده ات در نسل های آینده به صورت یک پیمان ابدی حفظ می کنم. من خدای تو و خدای فرزندان تو می باشم. ۸من این سرزمین را که اکنون در آن بیگانه هستی به تو و فرزندان تو می دهم. تمام سرزمین کنعان برای همیشه متعلق به نسل تو می شود و من خدای آن ها خواهم بود.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

امتحان کردن ایمان  ابراهیم- پیدایش ۱:۲۱-۷؛ ۱:۲۲-۱۹

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

امتحان کردن ایمان  ابراهیم- پیدایش ۱:۲۱-۷

۱ خداوند همان طوریکه وعده داده بود، ساره را برکت داد ۲و در وقتی که ابراهیم پیر بود، ساره حامله شد و پسری برای او به دنیا آورد. این پسر در همان وقتی که خدا فرموده بود به دنیا آمد. ۳ابراهیم اسم او را اسحاق گذاشت. ۴وقتی اسحاق هشت روزه شد، ابراهیم طبق فرمودۀ خدا او را ختنه کرد. ۵وقتی اسحاق متولد شد ابراهیم صد ساله بود. ۶ساره گفت: «خدا برای من خوشی و خنده آورده است و هر کسی که این را بشنود با من خواهد خندید.» ۷سپس اضافه کرد: «چه کسی باور می کرد که من روزی طفل ابراهیم را شیر بدهم؟ چون من در موقع پیری او پسری برایش به دنیا آورده ام.»

 

امتحان کردن ایمان  ابراهیم- پیدایش ۱:۲۲-۱۹

۱ مدتی بعد خدا ابراهیم را امتحان کرد و به او فرمود: «ابراهیم.» ابراهیم جواب داد: «بلی، خداوندا.» ۲خدا فرمود: «پسر عزیزت اسحاق را که خیلی دوست می داری، بردار و به سرزمین موریا برو، آنجا او را بر سر کوهی که به تو نشان می دهم برای من قربانی کن». ۳ روز بعد، ابراهیم صبح وقت برخاست. مقداری هیزم برای قربانی تهیه نمود و آن را بر سر خر بار کرد. اسحاق و دو نفر از نوکران خود را برداشت و به طرف جائی که خدا به او فرموده بود، براه افتاد. ۴ روز سوم، ابراهیم آن محل را از فاصلۀ دور دید. ۵به نوکران خود گفت: «شما اینجا پیش خر بمانید. من و پسرم به آنجا می رویم تا عبادت کنیم. بعداً پیش شما بر می گردیم». ۶ ابراهیم هیزم ها را بر دوش اسحاق گذاشت و خودش کارد و آتش برای روشن کردن هیزم برداشت و برای قربانی سوختنی با هم به راه افتادند. ۷اسحاق گفت: «پدر.» ابراهیم جواب داد: «بلی پسرم؟» اسحاق پرسید: «می بینم که تو آتش و هیزم داری، پس برۀ قربانی کجا است؟» ۸ابراهیم جواب داد: «خدا خودش آنرا آماده می کند.» هر دوی آن ها با هم رفتند. ۹ وقتی آن ها به جائی رسیدند که خدا فرموده بود، ابراهیم یک قربانگاه درست کرد و هیزم ها را روی آن گذاشت. پسر خود را بست و او را بر قربانگاه، روی هیزم ها قرار داد. ۱۰سپس کارد را به دست گرفت تا او را قربانی کند. ۱۱ اما فرشتۀ خداوند از آسمان او را صدا کرد و گفت: «ابراهیم، ابراهیم.» او جواب داد: «بلی، خداوندا.» ۱۲فرشته گفت: «به پسر خود صدمه نرسان و هیچ کاری با او نکن. من حالا فهمیدم که تو از خدا اطاعت می کنی و به او احترام می گذاری. زیرا تو پسر عزیز خود را از او دریغ نکردی.» ۱۳ابراهیم به طرف صدا نگاه کرد. قوچی را دید که شاخ هایش به درختی گیر کرده است. رفت و آنرا گرفت و به عنوان قربانی سوختنی به جای پسر خود قربانی کرد. ۱۴ابراهیم آنجا را «خداوند آماده می کند» نامید و حتی امروز هم مردم می گویند: «بر سر کوهها خداوند آماده می کند». ۱۵ فرشتۀ خداوند برای بار دوم از آسمان ابراهیم را صدا کرد ۱۶و گفت: «خداوند می گوید: من به تو وعده می دهم و به اسم خودم قسم می خورم که تو را به فراوانی برکت بدهم. زیرا تو این کار را کردی و پسر عزیز خود را از من دریغ نکردی. ۱۷من وعده می دهم که نسل تو را مانند ستارگان آسمان و ریگ های ساحل بحر زیاد کنم. اولادۀ تو بر دشمنان خود پیروز می شوند. ۱۸تمام ملت ها از من خواهند خواست همان طوری که نسل تو را برکت داده ام نسل آن ها را هم برکت دهم. فقط به خاطر اینکه تو از من اطاعت کردی». ۱۹ ابراهیم پیش نوکران خود برگشت و آن ها با هم به بئرشِبع رفتند و ابراهیم در آنجا اقامت گزید.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

خدا  وعدۀ آمدن  نجات دهنده را می دهد – اشعیا ۱۳:۵۲-۱۵؛ ۱:۵۳-۱۲

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

خدا  وعدۀ آمدن  نجات دهنده را می دهد – اشعیا ۱۳:۵۲-۱۵

۱۳خداوند می فرماید: «بندۀ من در کار خود موفق و سربلند می شود و بسیار ترقی می کند. ۱۴بسیاری از مردم وقتی او را ببینند، متعجب می شوند، زیرا چهرۀ او آنقدر تغییر کرده است که به انسان نمی ماند. ۱۵پادشاهان جهان دهان خود را می بندند، زیرا چیزهائی را می بینند که هرگز برای شان بیان نشده و چیزهائی را می فهمند که قبلاً نشنیده بودند.»

 

خدا  وعدۀ آمدن  نجات دهنده را می دهد – اشعیا ۱:۵۳-۱۲

۱ اما چه کسی این حقیقت را باور می کند؟ به چه کسی خداوند این حقیقت را آشکار ساخته است. ۲ خداوند مقدر کرده بود که بنده اش مانند نهالی در زمین خشک بروید و ریشه بدواند. او از جمال و زیبائی بهره ای نداشت که توجه ما را بخود جلب کند و مشتاق او باشیم. ۳پیش مردم خوار بود و او را رد کردند، اما او همۀ رنج و درد را متحمل شد. هیچ کسی نمی خواست به روی او نگاه کند. همه او را حقیر می شمردند و ارزشی برایش قایل نبودند. ۴او غمهای ما را به جان خود گرفت و دردهای ما را بر دوش خود حمل کرد. ولی ما فکر می کردیم درد و رنج او جزائی است که از جانب خدا بر او نازل شده است. ۵ او در حقیقت بخاطر گناه و خطای ما زده و زخمی شد. او جزا دید تا ما سلامتی داشته باشیم و از زخمهائی او ما شفا یافتیم. ۶ ما همه مثل گوسفندانِ سرگردان، گمراه شده و به راه خود روان بودیم، اما خداوند گناه همۀ ما را بگردن او نهاد. ۷ بر او ظلم شد، اما با فروتنی تحمل کرد و از زبانش حرف شکایت شنیده نشد. مثل بره ای او را به کشتارگاه بردند. او مانند گوسفندی که پیش پشم چین خاموش می ایستد، دهان خود را باز نکرد. ۸او دستگیر، زندانی و محکوم به مرگ شد. او را بخاطر گناهان مردم کشتند و وقتیکه کشته شد، هیچ کسی اعتنائی نکرد. ۹او را با گناهکاران به خاک سپردند و با ثروتمندان دفن شد، هر چند او به کسی ظلم نکرده و هیچ حرف دروغ از زبانش شنیده نشده بود. ۱۰اما خواستِ خداوند بود که او درد و رنج بکشد و قربانی گردد تا گناهان دیگران بخشیده شود. به این ترتیب، صاحب فرزندان زیاد شده عمر طولانی می یابد و بوسیلۀ او مرام خداوند حاصل می گردد. ۱۱وقتی ببیند رنج و عذابی که کشیده است چه ثمری بارآورده است، خوشنود و راضی می شود. بندۀ عادل من گناهان بسیاری را به گردن می گیرد و من بخاطر او آن ها را می بخشم. ۱۲بنابران، من او را به مقام افتخار نایل می کنم و با اشخاص بزرگ همنشینش می سازم، زیرا او جان خود را فدا کرد، در جملۀ گناهکاران بشمار رفت، گناه مردم را به گردن گرفت و شفاعت خواه خطاکاران شد.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

هویت  نجات دهنده -  اشعیا ۱:۹ ٫ ۶-۷

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

هویت نجات دهنده - اشعیا ۱:۹

۱ اما برای کسانی که در سختی و تنگی هستند، این تاریکی همیشه باقی نمی ماند. خدا در گذشته قبایل زبولون و نفتالی را خوار و ذلیل ساخته بود، اما در آینده به همین سرزمین از بحر مدیترانه تا آن طرف دریای اُردن و حتی تا خود جلیل که بیگانگان در آن زندگی می کنند، جلال و شکوه می آورد.

 

هویت منجی – اشعیا ۶:۹-۷

۶ زیرا فرزندی برای ما متولد شده و پسری برای ما بخشیده شده است. به او قدرت و اختیار داده شده است. نام او «مشاور عجیب»، «خدای قادر»، «پدر جاودانی» و «سلطان سلامتی» می باشد. ۷ بر تخت سلطنت داود می نشیند. قدرت و اختیار او روزافزون بوده تا ابد پادشاهی می کند. پایۀ سلطنتش بر عدل و انصاف استوار بوده و پادشاهی سلامتی او انتهائی نخواهد داشت. رضای خداوند قادر مطلق چنین است و همین کار را انجام می دهد.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

نجات دهنده معرفی میگردد  -  لوقا ۲۶:۱-۳۸

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

نجات دهنده معرفی میگردد -  لوقا ۲۶:۱-۳۸

۲۶ در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهری به نام ناصره، که در ولایت جلیل واقع است ۲۷ به نزد باکره ای که نامزد مردی به نام یوسف ـ از خاندان داود ـ بود فرستاده شد. نام این دختر مریم بود. ۲۸فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام، ای کسی که مورد لطف هستی، خداوند با توست.» ۲۹ اما مریم از آنچه فرشته گفت بسیار پریشان شد و ندانست که معنی این سلام چیست. ۳۰فرشته به او گفت: «ای مریم، نترس زیرا خداوند به تو لطف فرموده است. ۳۱تو حامله خواهی شد و پسری خواهی زایید و نام او را عیسی (یشوعه) خواهی گذاشت. ۳۲ او بزرگ خواهد بود و به پسر خدای متعال ملقب خواهد شد، خداوند، خدا تخت پادشاهی جدش داود را به او عطا خواهد فرمود. ۳۳ او تا به ابد بر خاندان یعقوب فرمانروایی خواهد کرد و پادشاهی او هرگز پایانی نخواهد داشت.» ۳۴ مریم به فرشته گفت: «این چگونه ممکن است؟ من باهیچ مردی رابطه نداشته ام.» ۳۵فرشته به او جواب داد: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد انداخت و به این سبب آن نوزاد مقدس، پسر خدا نامیده خواهد شد. ۳۶بدان که خویشاوند تو اِلیزابِت در سن پیری پسری در رَحِم دارد و آن کسی که نازا به حساب می آمد، اکنون شش ماه از حاملگی او می گذرد. ۳۷ زیرا برای خدا هیچ چیز محال نیست.» ۳۸مریم گفت: «من کنیز خداوند هستم، همانطور که تو گفتی بشود.» و فرشته از پیش او رفت.پ

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

نجات دهنده  متولد می شود – لوقا ۱:۲-۲۰

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

نجات دهنده  متولد می شود – لوقا ۱:۲-۲۰

۱ در آن روزها به منظور یک سرشماری عمومی در سراسر دنیای روم فرمانی از طرف امپراطور اوغُسطُس صادر شد. ۲ وقتی دور اول این سرشماری انجام گرفت، کرینیوس فرماندار کل سوریه بود. ۳پس برای انجام سرشماری هرکس به شهر خود می رفت ۴ و یوسف نیز از شهر ناصرۀ جلیل به یهودیه آمد تا در شهر داود، که بیت لِحِم نام داشت نامنویسی کند، زیرا او از خاندان داود بود. ۵ او مریم را که در این موقع در عقد او و حامله بود همراه خود برد. ۶ هنگامی که در آنجا اقامت داشتند وقت تولد طفل فرا رسید ۷ و مریم اولین فرزند خود را که پسر بود بدنیا آورد. او را در قنداق پیچیده در آخوری خوابانید، زیرا در مسافرخانه جائی برای آنها نبود.

چوپانان و فرشتگان

۸ در همان اطراف در میان مزارع، چوپانانی بودند که در وقت شب از گلۀ خود نگهبانی می کردند. ۹فرشتۀ خداوند در برابر ایشان ایستاد و شکوه و جلال خداوند در اطراف شان درخشید و ایشان بسیار ترسیدند.  ۱۰اما فرشته گفت: «نترسید، من برای شما مژده ای دارم: خوشی بزرگی شامل حال تمامی این قوم خواهد شد. ۱۱امروز در شهر داود نجات دهنده ای برای شما به دنیا آمده است که مسیح و خداوند است. ۱۲نشانی آن برای شما این است که نوزاد را در قنداقه پیچیده و در آخور خوابیده خواهید یافت.» ۱۳ناگهان با آن فرشته فوج بزرگی از سپاه آسمانی ظاهر شد که خدا را ستایش کرده، می گفتند: ۱۴«خدا را در برترین آسمان ها جلال و بر زمین در بین مردمی که مورد پسند او می باشند صلح و سلامتی باد».

۱۵بعد از آنکه فرشتگان آنها را ترک کردند و به آسمان رفتند، چوپانان به یکدیگر گفتند: «بیائید، به بیت لِحِم برویم و واقعه ای را که خداوند ما را از آن آگاه ساخته است ببینیم.» ۱۶پس با تیزی و شتاب رفتند و مریم و یوسف و آن کودک را که در آخور خوابیده بود پیدا کردند. ۱۷وقتی کودک را دیدند آنچه را که دربارۀ او به آنها گفته شده بود نقل کردند. ۱۸همۀ شنوندگان از آنچه چوپانان می گفتند تعجب می کردند. ۱۹اما مریم تمام این چیزها را بخاطر می سپرد و دربارۀ آن ها عمیقاً فکر می کرد. ۲۰چوپانان برگشتند و بخاطر آنچه شنیده و دیده بودند خدا را حمد و سپاس می گفتند، زیرا آنچه به ایشان گفته شده بود واقع شده بود.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

عیسی غسل تعمید میگیرد – یوحنا ۲۹:۱-۳۴

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

عیسی غسل تعمید میگیرد – یوحنا ۲۹:۱-۳۴

۲۹ روز بعد، وقتی یحیی عیسی را دید که به طرف او می آید، گفت: «ببینید اینست آن برۀ خدا که گناه جهان را بر می دارد. ۳۰ اینست آن کسی که درباره اش گفتم که بعد از من مردی می آید که بر من تقدم و برتری دارد، زیرا پیش از تولد من او وجود داشته است. ۳۱من او را نمی شناختم اما آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم». ۳۲ یحیی شهادت خود را اینطور ادامه داد: «من روح خدا را دیدم که به صورت کبوتری از آسمان نازل شد و بر او قرار گرفت. ۳۳ من او را نمی شناختم اما آن کسی که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم به من گفته بود، هرگاه ببینی که روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، بدان که او همان کسی است که تعمید او با روح القدس است. ۳۴من این را دیده ام و شهادت می دهم که او پسر خداست.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

عیسی بر وسوسۀ شیطان پیروز میشود - متّی ۱:۴-۱۱

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

عیسی بر  وسوسۀ شیطان پیروز میشود -  متّی ۱:۴-۱۱

۱ آنگاه روح خدا عیسی را به بیابان بُرد تا شیطان او را در مقابل وسوسه ها امتحان کند. ۲عیسی چهل شبانه روز، روزه گرفت و آخر گرسنه شد. ۳در آن وقت وسوسه کننده به او نزدیک شده گفت: «اگر تو پسر خدا هستی بگو این سنگ ها نان بشود.» ۴عیسی در جواب گفت: «نوشته شده است: زندگی انسان فقط بسته به نان نیست، بلکه به هر کلمه ای که خدا می فرماید.» ۵ آنگاه شیطان او را به بیت المقدس برده بر روی بام عبادتگاه، قرار داد ۶و به او گفت: «اگر تو پسر خدا هستی خود را از اینجا به پایین بینداز زیرا نوشته شده است: او به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را بر روی دست خواهند برد مبادا پایت به سنگی بخورد.» ۷عیسی جواب داد: «همچنین نوشته شده است: خداوند، خدای خود را امتحان نکن.» ۸ بار دیگر شیطان او را بر بالای کوه بسیار بلندی برد و تمامی ممالک جهان و شکوه و جلال آن ها را به او نشان داد ۹ و گفت: «اگر پیش من سجده کنی و مرا بپرستی، همۀ اینها را به تو خواهم داد.» ۱۰عیسی به او فرمود: «دور شو، ای شیطان، نوشته شده است: باید خداوند، خدای خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمایی». ۱۱ آنگاه شیطان عیسی را ترک نمود و فرشتگان آمده او را خدمت کردند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

مردی که  به دنبال خدا میگردد -  یوحنا ۱:۳-۲۱

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

مردی که به دنبال  خدا میگردد -  یوحنا ۱:۳-۲۱

۱ یک نفر از پیروان فرقۀ فریسی به نام نیقودیموس که از بزرگان قوم یهود بود، ۲یک شب نزد عیسی آمد و به او گفت: «ای استاد، ما می دانیم تو معلمی هستی که از طرف خدا آمده ای زیرا هیچکس نمی تواند معجزاتی را که تو می کنی انجام دهد، مگر آنکه خدا با او باشد.» ۳عیسی جواب داد: «بیقین بدان تا شخص از نو تولد نیابد نمی تواند پادشاهی خدا را ببیند.» ۴نیقودیموس گفت: «چطور ممکن است شخص سالخورده ای از نو متولد شود؟ آیا می تواند باز به رَحِم مادر خود برگردد و دوباره تولد یابد؟» ۵عیسی جواب داد «بیقین بدان که هیچ کس نمی تواند داخل پادشاهی خدا شود مگر آنکه از آب و روح تولد یابد. ۶آنچه از جسم تولد بیابد، جسم است و آنچه از روح متولد گردد روح است. ۷تعجب نکن که به تو می گویم همه باید دوباره متولد شوند. ۸باد هرجا که بخواهد می وزد. صدای آن را می شنوی اما نمی دانی از کجا می آید یا به کجا می رود. حالت کسی هم که از روح خدا متولد می شود همینطور است.» ۹نیقودیموس در جواب گفت: «این چطورممکن است؟» ۱۰عیسی گفت: «آیا تو که یک معلم بزرگ اسرائیل هستی، این چیزها را نمی دانی؟ ۱۱بیقین بدان که ما از آنچه می دانیم سخن می گوییم و به آنچه دیده ایم شهادت می دهیم، ولی شما شهادت ما را قبول نمی کنید. ۱۲وقتی دربارۀ امور زمینی سخن می گویم و آن را باور نمی کنید، اگر دربارۀ امور آسمانی سخن بگویم چگونه باور خواهید کرد؟ ۱۳کسی هرگز به آسمان بالا نرفت، مگر آنکس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که جایش در آسمان است. ۱۴همانطوری که موسی در بیابان مار برنجی را بر بالای چوبی قرار داد، پسر انسان هم باید بلند کرده شود ۱۵تا هر کس به او ایمان بیآورد صاحب زندگی ابدی گردد. ۱۶ زیرا خدا به دنیا آنقدر محبت داشت که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد، بلکه صاحب زندگی ابدی شود. ۱۷زیرا خدا پسر خود را به دنیا نفرستاد که از دنیا بازخواست کند بلکه تا آن را نجات بخشد. ۱۸هر کس به او ایمان بیآورد از او بازخواست نمی شود اما کسی که به او ایمان نیاورد زیر حکم باقی می ماند، زیرا به اسم پسر یگانۀ خدا ایمان نیاورده است. ۱۹حکم بازخواست این است که نور به دنیا آمد ولی مردم به علت اعمال شرارت آمیز خود تاریکی را از نور بهتر دانستند، ۲۰زیرا کسی که مرتکب کارهای بد می شود از نور نفرت دارد و از آن دوری می جوید مبادا اعمالش مورد ملالت واقع شود. ۲۱اما شخص نیکوکار به سوی نور می آید تا روشن شود که اعمالش در خداترسی انجام شده است.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

عیسی طوفان را آرام می کند – مرقس ۳۵:۴-۴۱

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

عیسی طوفان را آرام می کند – مرقس ۳۵:۴-۴۱

۳۵عصر همان روز عیسی به شاگردان فرمود: «به آن طرف بحیره برویم.» ۳۶پس آن ها جمعیت را ترک کردند و او را با همان کشتی ای که در آن نشسته بود، بردند و کشتی های دیگری هم همراه آن ها بود. ۳۷طوفان شدیدی برخاست و امواج به کشتی می زد بطوری که نزدیک بود کشتی از آب پُر شود. ۳۸در این موقع عیسی در عقب کشتی سر خود را روی بالشی گذارده و خوابیده بود، او را بیدار کردند و به او گفتند: «ای استاد، مگر در فکر ما نیستی؟ نزدیک است غرق شویم!» ۳۹او برخاست و با تندی به باد فرمان داد و به بحیره گفت: «خاموش و آرام شو.» باد ایستاد و آرامش کامل برقرار شد. ۴۰بعد عیسی به ایشان فرمود: «چرا اینقدر ترسیده اید؟ آیا هنوز ایمان ندارید؟» ۴۱آن ها با ترس و لرز به یکدیگر می گفتند: «این کیست که حتی باد و بحیره هم از او اطاعت می کنند؟»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

قدرت  عیسی بر ارواح – مرقس ۱:۵-۲۰

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

قدرت  عیسی بر ارواح – مرقس ۱:۵-۲۰

۱ به این ترتیب آن ها به طرف دیگر بحیره، به سرزمین جَدَریان رفتند. ۲همین که عیسی قدم به خشکی گذاشت مردی که گرفتار روح ناپاک بود، از مقبره ها بیرون آمده پیش او رفت. ۳او در میان مقبره ها زندگی می کرد و هیچ کس نمی توانست او را حتی با زنجیر در بند نگه دارد. ۴بارها او را با کنده و زنجیر بسته بودند، اما زنجیرها را پاره کرده و کنده ها را شکسته بود و هیچ کس نمی توانست او را رام کند. ۵او شب و روز در اطراف مقبره ها و روی تپه ها آواره بود و دائماً فریاد می کشید و خود را با سنگ مجروح می ساخت. ۶وقتی عیسی را از دور دید، دوید و در برابر او سجده کرد ۷و با صدای بلند فریاد زد: «ای عیسی، پسر خدای متعال، با من چکار داری؟ تو را به خدا قسم می دهم مرا عذاب نده.» ۸زیرا عیسی به او گفته بود: «ای روح ناپاک از این مرد بیرون بیا.» ۹عیسی از او پرسید: «اسم تو چیست؟» او گفت: «اسم من لِژیون (لشکر) است، چون ما عدۀ زیادی هستیم.» ۱۰و بسیار التماس کرد، که عیسی آن ها را از آن سرزمین بیرون نکند. ۱۱در این موقع یک گلۀ بزرگ خوک در آنجا بود که روی تپه ها می چریدند. ۱۲ارواح به او التماس کرده گفتند: «ما را به میان خوک ها بفرست تا به داخل آن ها شویم.» ۱۳عیسی به آن ها اجازه داد و ارواح ناپاک بیرون آمدند و در خوک ها داخل شدند و گله ای که تقریباً دو هزار خوک بود، با سرعت از سراشیبی تپه به طرف بحیره دویدند و در آب غرق شدند. ۱۴ خوک بانان فرار کردند و این خبر را در شهر و اطراف شهر پخش کردند. مردم از شهر بیرون آمدند تا آنچه را که واقع شده بود، ببینند. ۱۵وقتی آن ها پیش عیسی آمدند و آن دیوانه را که گرفتار فوجی از ارواح ناپاک بود دیدند، که لباس پوشیده و با عقل سالم در آنجا نشسته است، بسیار ترسیدند. ۱۶کسانی که شاهد ماجرا بودند، آنچه را که برای مرد دیوانه و خوک ها واقع شده بود برای مردم گفتند. ۱۷پس مردم از عیسی خواهش کردند از سرزمین آن ها بیرون برود.  ۱۸وقتی عیسی می خواست سوار کشتی شود، مردی که قبلاً دیوانه بود، از عیسی خواهش کرد که به وی اجازه دهد همراه او برود. ۱۹اما عیسی به او اجازه نداد بلکه فرمود: «به منزل خود پیش خانواده ات برو و آن ها را از آنچه خداوند از راه لطف خود برای تو کرده است آگاه کن.» ۲۰آن مرد رفت و آنچه را عیسی برایش انجام داده بود، در سرزمین دکاپولس منتشر کرد و همۀ مردم تعجب می کردند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

شفا دادن مرد فلج توسط عیسی -  لوقا ۱۷:۵-۲۶

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

شفا دادن مرد فلج توسط عیسی -  لوقا ۱۷:۵-۲۶

۱۷ روزی عیسی مشغول تعلیم بود و پیروان فرقۀ فریسی و معلمین شریعت که از تمام دهات جلیل و از یهودیه و اورشلیم آمده بودند، در دور او نشسته بودند و او با قدرت خداوند بیماران را شفا می داد. ۱۸ در این هنگام چند مردی دیده شدند که شلی را روی تختی می آوردند. آن ها کوشش می کردند او را به داخل بیاورند و در برابر عیسی به زمین بگذارند. ۱۹اما به علت زیادی جمعیت نتوانستند راهی پیدا کنند که او را به داخل آورند. بنابراین به بام رفتند و او را با تشک از راه چت پایین گذاشتند و در میان جمعیت در برابر عیسی قرار دادند. ۲۰عیسی وقتی ایمان آن ها را دید فرمود: «ای دوست، گناهان تو بخشیده شد.» ۲۱علمای یهود و پیروان فرقۀ فریسی به یکدیگر می گفتند: «این کیست که حرفهای کفرآمیز می زند؟ چه کسی جز خدا می تواند گناهان را ببخشد؟» ۲۲اما عیسی افکار آنها را درک کرد و در جواب فرمود: «چرا چنین افکاری در ذهن خود می پرورانید؟ ۲۳آیا گفتن اینکه گناهان تو بخشیده شد، آسانتر است یا گفتن اینکه بلند شو و راه برو؟ ۲۴اما برای اینکه بدانید پسر انسان در روی زمین قدرت و اختیار آمرزیدن گناهان را دارد»، به آن مرد شل گفت: «به تو می گویم بلند شو، تشک خود را بردار و به خانه برو.» ۲۵او فوراً پیش چشم آنها روی پایهای خود برخاست، تشکی را که روی آن خوابیده بود برداشت و خدا را حمدگویان به خانه رفت. ۲۶همه غرق در حیرت شدند و خدا را حمد کردند و با ترس می گفتند: «امروز چیزهای عجیبی دیدیم.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

زنی که به دنبال خدا میگردد -  یوحنا ۱:۴-۲۶ ٫ ۳۹-۴۲

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

زنی که به دنبال خدا میگردد - یوحنا ۱:۴-۲۶

۱ وقتی خداوند فهمید که فریسی ها شنیده اند که او بیشتر از یحیی شاگرد پیدا کرده و آن ها را تعمید می دهد ۲(هرچند شاگردان عیسی تعمید می دادند نه خود او)، ۳یهودیه را ترک کرد و به جلیل برگشت ۴ولی لازم بود از سامره عبور کند. ۵او به شهری از سامره که سوخار نام داشت، نزدیک مزرعه ای که یعقوب به پسر خود یوسف بخشیده بود، رسید. ۶چاه یعقوب در آنجا بود و عیسی که از سفر خسته شده بود، در کنار چاه نشست. تقریباً ظهر بود. ۷یک زن سامری برای کشیدن آب آمد. عیسی به او گفت: «قدری آب به من بده.» ۸زیرا شاگردانش برای خرید غذا به شهر رفته بودند. ۹زن سامری گفت: «چطور تو که یک یهودی هستی از من که یک زن سامری هستم آب می خواهی؟» او این را گفت چون یهودیان با سامریان نشست و برخاست نمی کنند. ۱۰عیسی به او جواب داد: «اگر می دانستی بخشش خدا چیست و کیست که از تو آب می خواهد، حتماً از او خواهش می کردی و او به تو آب زنده عطا می کرد.» ۱۱زن گفت: «ای آقا سطل نداری و این چاه عمیق است. از کجا آب زنده داری؟ ۱۲آیا تو از جد ما یعقوب بزرگتر هستی که این چاه را به ما بخشید و خود او و پسران و گله اش از آن نوشیدند؟» ۱۳عیسی گفت: «هر که از این آب بنوشد باز تشنه خواهد شد ۱۴اما هر کس از آبی که من می بخشم بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد، زیرا آن آبی که به او می دهم در باطن او به چشمه ای تبدیل خواهد شد که تا زندگی ابدی خواهد جوشید.» ۱۵زن گفت: «ای آقا، آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نشوم و برای کشیدن آب به اینجا نیایم». ۱۶عیسی به او فرمود: «برو شوهرت را صدا کن و به اینجا برگرد.» ۱۷زن جواب داد: «شوهر ندارم.» عیسی گفت: «راست می گویی که شوهر نداری، ۱۸زیرا تو پنج شوهر داشته ای و آن مردی هم که اکنون با تو زندگی می کند شوهر تو نیست. آنچه گفتی درست است.» ۱۹زن گفت: «ای آقا، می بینم که تو نبی هستی. ۲۰پدران ما در روی این کوه عبادت می کردند، اما شما یهودیان می گوئید، باید خدا را در اورشلیم عبادت کرد.» ۲۱عیسی گفت: «ای زن، باور کن زمانی خواهد آمد که پدر را نه بر روی این کوه پرستش خواهید کرد و نه در اورشلیم. ۲۲شما سامریان آنچه را نمی شناسید، می پرستید اما ما آنچه را که می شناسیم عبادت می کنیم، زیرا رستگاری بوسیلۀ قوم یهود می آید. ۲۳اما زمانی می آید ـ و این زمان هم اکنون شروع شده است ـ که پرستندگان حقیقی، پدر را با روح و راستی عبادت خواهند کرد، زیرا پدر طالب این گونه پرستندگان می باشد. ۲۴خدا روح است و هر که او را می پرستد باید با روح و راستی عبادت نماید.» ۲۵زن گفت: «من می دانم که مسیح خواهد آمد و هر وقت بیاید، همه چیز را به ما خواهد گفت.» ۲۶عیسی گفت: «من که با تو صحبت می کنم همان هستم.»

 

زنی که به دنبال خدا میگردد -  یوحنا ۳۹:۴-۴۲

۳۹ به خاطر شهادت آن زن که گفته بود: «آنچه تا به حال کرده بودم به من گفت»، در آن شهر عدۀ زیادی از سامریان به عیسی ایمان آوردند. ۴۰ وقتی سامریان نزد عیسی آمدند از او خواهش کردند که پیش آن ها بماند. پس عیسی دو روز در آنجا ماند ۴۱ و عدۀ زیادی نیز به خاطر سخنان او ایمان آوردند. ۴۲ و به آن زن گفتند: «حالا دیگر به خاطر سخن تو نیست که ما ایمان داریم، زیرا ما خود سخنان او را شنیده ایم و می دانیم که او در حقیقت نجات دهندۀ عالم است.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

قدرت عیسی بر مرگ – یوحنا ۱:۱۱-۴۴

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

قدرت عیسی بر مرگ – یوحنا ۱:۱۱-۴۴

۱ مردی به نام ایلعازَر، از اهالی بیت عنیا یعنی دهکده مریم و خواهرش مرتا، مریض بود. ۲مریم همان بود که به پاهای خداوند عطر ریخت و آن ها را با مو های خود خشک کرد و اکنون برادرش ایلعازَر بیمار بود. ۳پس خواهرانش برای عیسی پیغام فرستادند که: «ای خداوند، آن کسی که تو او را دوست داری بیمار است.» ۴وقتی عیسی این را شنید گفت: «این بیماری به مرگ او منجر نخواهد شد بلکه وسیله ای برای جلال خداست تا پسر خدا نیز از این راه جلال یابد». ۵ عیسی مرتا و خواهر او و ایلعازَر را دوست می داشت. ۶پس وقتی از بیماری ایلعازَر باخبر شد دو روز دیگر در جایی که بود توقف کرد ۷ و سپس به شاگردان گفت: «بیایید باز هم به یهودیه برویم.» ۸شاگردان به او گفتند: «ای استاد، هنوز از آن وقت که یهودیان می خواستند تو را سنگسار کنند چیزی نگذشته است. آیا باز هم می خواهی به آنجا بروی؟» ۹عیسی جواب داد: «آیا یک روز دوازده ساعت نیست؟ کسی که در روز راه می رود لغزش نمی خورد زیرا نور این جهان را می بیند. ۱۰اما اگر کسی در شب راه برود می لغزد زیرا در او هیچ نوری وجود ندارد.» ۱۱عیسی این را گفت و افزود: «دوست ما ایلعازَر خوابیده است اما من می روم تا او را بیدار کنم.» ۱۲شاگردان گفتند: «ای خداوند، اگر او خواب باشد حتماً خوب خواهد شد.» ۱۳عیسی از مرگ او سخن می گفت اما آن ها تصور کردند مقصد او خواب معمولی است. ۱۴آنگاه عیسی بطور واضح به آن ها گفت: «ایلعازَر مرده است. ۱۵به خاطر شما خوشحالم که آنجا نبوده ام چون حالا می توانید ایمان بیاورید. بیایید پیش او برویم.» ۱۶توما که او را دو گانگی می گفتند به دیگر شاگردان گفت: «بیایید ما هم برویم تا با او بمیریم». ۱۷ وقتی عیسی به آنجا رسید معلوم شد که چهار روز است او را دفن کرده اند. ۱۸بیت عنیا کمتر از نیم فرسنگ از اورشلیم فاصله داشت ۱۹و بسیاری از یهودیان نزد مرتا و مریم آمده بودند تا به خاطر مرگ برادر شان آن ها را تسلی دهند. ۲۰مرتا همینکه شنید عیسی در راه است برای استقبال او بیرون رفت ولی مریم در خانه ماند. ۲۱مرتا به عیسی گفت: «خداوندا، اگر تو اینجا می بودی برادرم نمی مُرد. ۲۲با وجود این می دانم که حالا هم هرچه از خدا بخواهی به تو عطا خواهد کرد.» ۲۳عیسی گفت: «برادرت باز زنده خواهد شد.» ۲۴مرتا گفت: «می دانم که او در روز قیامت زنده خواهد شد.» ۲۵عیسی گفت: «من قیامت و زندگی هستم. کسی که به من ایمان بیاورد حتی اگر بمیرد، زندگی خواهد داشت ۲۶و کسی که زنده باشد و به من ایمان بیاورد هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور می کنی؟» ۲۷مرتا گفت: «بلی، خداوندا، من ایمان دارم که تو مسیح و پسر خدا هستی که می باید به دنیا بیاید». ۲۸ پس از اینکه این را گفت رفت و خواهر خود مریم را صدا کرد و به طور پنهانی به او گفت: «استاد آمده است و تو را می خواهد.» ۲۹ وقتی مریم این را شنید فوراً برخاست و به طرف عیسی رفت. ۳۰عیسی هنوز به دهکده نرسیده بود بلکه در همان جایی بود که مرتا به دیدن او رفت. ۳۱یهودیانی که برای تسلی دادن به مریم در خانه بودند وقتی دیدند که او با عجله برخاسته و از خانه بیرون می رود به دنبال او رفتند و با خود می گفتند که او می خواهد به سر قبر برود تا در آنجا گریه کند. ۳۲ همین که مریم به جایی که عیسی بود آمد و او را دید، به پاهای او افتاده گفت: «خداوندا، اگر در این جا می بودی برادرم نمی مُرد.» ۳۳عیسی وقتی او و یهودیانی را که همراه او بودند گریان دید از دل آهی کشید و سخت متأثر شد ۳۴و پرسید: «او را کجا گذاشته اید؟» جواب دادند: «خداوندا، بیا و ببین.» ۳۵عیسی گریست. ۳۶یهودیان گفتند: «ببینید چقدر او را دوست داشت؟» ۳۷اما بعضی گفتند: «آیا این مرد که چشمان کور را باز کرد نمی توانست کاری بکند که جلوی مرگ ایلعازَر را بگیرد؟» ۳۸ پس عیسی در حالی که از دل آه می کشید به سر قبر آمد. قبر غاری بود که سنگی پیش روی آن گذاشته بودند. ۳۹عیسی گفت: «سنگ را بردارید.» مرتا خواهر ایلعازَر گفت: «خداوندا، حالا چهار روز از مرگ او می گذرد و بو گرفته است.» ۴۰عیسی به او گفت: «آیا به تو نگفتم که اگر ایمان داشته باشی جلال خدا را خواهی دید؟» ۴۱پس سنگ را از پیش روی قبر برداشتند. آنگاه عیسی به آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، تو را شکر می کنم که سخن مرا شنیده ای. ۴۲من می دانستم که تو همیشه سخن مرا می شنوی ولی به خاطر کسانی که اینجا ایستاده اند این را گفتم تا آن ها ایمان بیاورند که تو مرا فرستاده ای.» ۴۳پس از این سخنان، عیسی با صدای بلند فریاد زد: «ای ایلعازَر، بیرون بیا.» ۴۴آن مرده، در حالی که دست ها و پاهایش با کفن بسته شده و صورتش با دستمال پوشیده بود، بیرون آمد. عیسی به آن ها گفت: «او را باز کنید و بگذارید برود.»

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

آخرین شام عیسی – متی ۱۷:۲۶-۳۰

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

آخرین شام عیسی – متی ۱۷:۲۶-۳۰

۱۷ در نخستین روز عید فَطیر شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «کجا می خواهی برای تو نان عید فِصَح را آماده کنیم؟» ۱۸عیسی جواب داد: «در شهر نزد فلان شخص بروید و به او بگوئید: استاد می گوید وقت من نزدیک است و فِصَح را با شاگردانم در منزل تو نگاه خواهم داشت.» ۱۹شاگردان مطابق امر عیسی عمل کرده نان فِصَح را حاضر ساختند. ۲۰ وقتی شب شد عیسی با دوازده شاگرد خود بر سر دسترخوان نشست. ۲۱در وقت صرف غذا فرمود: «بدانید که یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» ۲۲آنها بسیار ناراحت شدند و یکی پس از دیگری پرسیدند: «خداوندا، آیا من آن شخص هستم؟» ۲۳عیسی جواب داد: «کسی که دست خود را با من در کاسه می بَرَد، مرا تسلیم خواهد کرد. ۲۴پسر انسان به همان راهی خواهد رفت که در راجع به او نوشته شده است، اما وای بر آن کس که پسر انسان توسط او تسلیم شود. برای آن شخص بهتر می بود که هرگز به دنیا نمی آمد.» ۲۵آنگاه یهودای خائن در جواب گفت: «ای استاد، آیا آن شخص من هستم؟» عیسی جواب داد: «همانطور است که می گویی». ۲۶ غذا هنوز تمام نشده بود، که عیسی نان را برداشت و پس از شکرگزاری آن را پاره کرده به شاگردان داد و گفت: «بگیرید و بخورید، این است بدن من» ۲۷ آنگاه پیاله را برداشت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همۀ شما از این بنوشید ۲۸زیرا این است خون من که اجرای عهد و پیمان نو را تأیید می کند و برای آمرزش گناهان بسیاری ریخته می شود. ۲۹بدانید که من دیگر از میوۀ تاک نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در پادشاهی پدرم تازه بنوشم.» ۳۰پس از آن، سرود فِصَح را خواندند و به طرف کوه زیتون رفتند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

عیسی بر روی صلیب کشته شد -  لوقا ۳۲:۲۳-۴۹

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

عیسی بر روی صلیب کشته شد -   لوقا ۳۲:۲۳-۴۹

۳۲ دو جنایتکار هم برای مصلوب شدن با او بودند. ۳۳ و وقتی به محلی موسوم به «کاسۀ سر» رسیدند، او را در آنجا به صلیب میخکوب کردند. آن جنایتکاران را هم با او مصلوب نمودند، یکی را در سمت راست و دیگری را در سمت چپ او. ۳۴عیسی گفت: «ای پدر، اینها را ببخش زیرا نمی دانند چه می کنند.» بالای لباس های او قرعه انداخته میان خود تقسیم کردند. ۳۵مردم ایستاده تماشا می کردند و رؤسای آنها با ریشخند می گفتند: «دیگران را نجات داد. اگر این مرد مسیح و برگزیدۀ خدا است، حالا خودش را نجات دهد.» ۳۶عساکر هم او را مسخره کردند و پیش آمده سرکه خود را به او تعارف کردند ۳۷و گفتند: «اگر تو پادشاه یهودیان هستی خود را نجات بده.» ۳۸در بالای سر او نوشته شده بود: «پادشاه یهودیان». ۳۹ یکی از آن جنایتکار که به صلیب آویخته شده بود با ریشخند به او می گفت: «مگر تو مسیح نیستی؟ خودت و ما را نجات بده.» ۴۰اما آن دیگری با ملامت به اولی جواب داد: «از خدا نمی ترسی؟ سر تو و او یک قسم حکم شده است. ۴۱در مورد ما منصفانه عمل شده، چون ما به سزای اعمال خود می رسیم، اما این مرد هیچ خطایی نکرده است.» ۴۲و گفت: «ای عیسی، وقتی به پادشاهی خود رسیدی مرا به یاد داشته باش.» ۴۳عیسی جواب داد: «خاطر جمع باش، امروز با من در فردوس خواهی بود». ۴۴ تقریباً ظهر بود، که تاریکی تمام آن سرزمین را فراگرفت و تا ساعت سه بعد از ظهر آفتاب گرفته شده بود ۴۵ و پردۀ عبادتگاه دو تکه شد. ۴۶عیسی با فریاد بلند گفت: «ای پدر، روح خود را به تو می سپارم.» این را گفت و جان داد. ۴۷ وقتی صاحب منصبی که مسئول نگهبانی بود این جریان را دید خدا را حمد کرد و گفت: «در واقع این مرد بی گناه بود.» ۴۸ جمعیتی که برای تماشا گرد آمده بودند وقتی ماجرا را دیدند، سینه زنان به خانه های خود برگشتند. ۴۹آشنایان عیسی و زنانی که از جلیل همراه او آمده بودند همگی در فاصلۀ دوری ایستاده بودند و جریان را می دیدند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

برخواستن عیسی از مردگان -  لوقا ۵۰:۲۳-۵۶ ؛ ۱:۲۴-۱۶

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

برخواستن عیسی از مردگان -  لوقا ۵۰:۲۳-۵۶

۵۰ در آنجا مردی به نام یوسف حضور داشت که یکی از اعضای شورای یهود بود. او مردی نیکنام و درستکار بود. ۵۱یوسف به تصمیم شورا و کاری که در پیش گرفته بودند رأی مخالف داده بود. او از اهالی یک شهر یهودی به نام رامه بود و از آن کسانی بود که در انتظار پادشاهی خدا بسر می بردند. ۵۲این مرد در این موقع پیش پیلاطُس رفت و جنازۀ عیسی را خواست. ۵۳سپس آن را پایین آورد و در کتان نازک پیچید و در مقبره ای که از سنگ تراشیده شده بود و پیش از آن کسی را در آن نگذاشته بودند قرار داد. ۵۴آن روز، روز تهیه بود و روز سَبَت از آن ساعت شروع می شد. ۵۵ زنانی که از جلیل همراه عیسی آمده بودند به دنبال یوسف رفتند. آن ها مقبره و جای دفن او را دیدند. ۵۶سپس به خانه رفتند و حنوط و عطریات تهیه کردند و در روز سَبَت مطابق امر شریعت استراحت نمودند.

 

برخواستن عیسی از مردگان -  لوقا ۱:۲۴-۱۶

۱ در روز اول هفته (یکشنبه) صبح وقت سرقبر آمدند و حنوطی را که تهیه کرده بودند، با خود آوردند. ۲ آن ها دیدند که سنگ از در مقبره به کنار غلطانیده شده ۳و وقتی به داخل رفتند از جسد عیسی اثری نبود. ۴پریشان و نگران در آنجا ایستاده بودند که ناگهان دو مرد با لباس های نورانی در پهلوی شان ایستادند. ۵زنان سخت ترسیدند و در حالی که سرهای خود را به زیر انداخته بودند ایستادند. آن دو مرد گفتند: «چرا زنده را در میان مردگان می جویید؟ ۶او اینجا نیست بلکه زنده شده است. آنچه را در وقت بودن در جلیل به شما گفت به یاد بیاورید ۷که چطور پسر انسان می بایست به دست خطاکاران تسلیم گردد و مصلوب شود و در روز سوم زنده شود.» ۸آن وقت زنان سخنان او را به خاطر آوردند ۹و وقتی از سر قبر برگشتند تمام موضوع را به یازده حواری و دیگران گزارش دادند. ۱۰آن زنان عبارت بودند از مریم مجدلیه، یونا و مریم مادر یعقوب. زنان دیگر هم که با آنها بودند، جریان را به رسولان گفتند. ۱۱اما موضوع به نظر آنها پوچ و بی معنی آمد و سخنان آنها را باور نمی کردند ۱۲اما پِترُس برخاست و به سوی قبر دوید و خم شده نگاه کرد، ولی چیزی جز کفن ندید. سپس در حالی که از این واقعه در حیرت بود به خانه برگشت. ۱۳ همان روز دو نفر از آنها به سوی دهکده ای به نام عِمائوس که تقریباً در دو فرسنگی اورشلیم واقع شده است می رفتند. ۱۴ آن دو دربارۀ همه این واقعات صحبت می کردند. ۱۵همینطور که سرگرم صحبت و مباحثه بودند خود عیسی نزدیک شد و با آنها همراه شد. ۱۶ اما چیزی پیش چشمان آن ها را گرفت، بطوریکه او را نشناختند.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

فرزند خدا شدن – یوحنا ۱:۱-۱۸

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

فرزند خدا شدن – یوحنا ۱:۱-۱۸

۱ در ازل کلام بود. کلام با خدا بود و کلام خود خدا بود، ۲ از ازل کلام با خدا بود. ۳ همه چیز به وسیلۀ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. ۴زندگی از او بوجود آمد و آن زندگی نور آدمیان بود. ۵ نور در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز بر آن پیروز نشده است. ۶ مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادۀ خدا بود. ۷ او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا بوسیلۀ او همه ایمان بیاورند. ۸او خودش آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. ۹آن نور واقعی که همۀ آدمیان را نورانی می سازد، در حال آمدن به دنیا بود. ۱۰ او در دنیا بود و دنیا بوسیلۀ او آفریده شد، اما دنیا او را نشناخت.  ۱۱او به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را قبول نکردند. ۱۲ اما به همۀ کسانی که او را قبول کردند و به او ایمان آوردند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، ۱۳که نه مانند تولدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی و نه در اثر خواهش بشر بلکه از خدا تولد یافتند.  ۱۴پس کلام جسم گشته بشکل انسان در میان ما جای گرفت. جلالش را دیدیم ـ شکوه و جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر و پُر از فیض و راستی. ۱۵شهادت یحیی این بود که فریاد می زد و می گفت: «این همان شخصی است که دربارۀ او گفتم که بعد از من می آید اما بر من برتری و تقدم دارد، زیرا پیش از تولد من، او وجود داشت.» ۱۶از پُری او، همه ما برخوردار شدیم، فیض بالای فیض ۱۷زیرا شریعت بوسیلۀ موسی عطا شد، اما فیض و راستی توسط عیسی مسیح آمد. ۱۸کسی هرگز خدا را ندیده است، اما آن پسر یگانه ای که در ذات پدر و از همه به او نزدیکتر است او را شناسانیده است.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید. 


 

کی میتواند زندگی  ابدی  داشته باشد؟ - اول یوحنا ۱:۱-۳ ؛ ۲۳:۳-۲۴ ؛ ۱۱:۵-۱۳

ارتباط:

امروز  بخاطر  چه چیزی شکرگذارید؟

در هفته گذشته کار خدا را در زندگی خود چگونه دیده اید؟

چه مشکلاتی را در زندگی تجربه می کنید؟ چطور میتوانیم  به شما کمک کنیم؟

درس  جلسۀ  گذشته را چطور  به کار بردید؟ نتیجه چی شد؟

درس  آخرین جلسه را با چه کسی در میان گذاشتید؟ جواب  آنها چه بود؟

 

دستورالعمل: لطفاً  از مراحل ذیل استفاده کنید؛ شما را در قسمت  کشف حقیقت خدا راهنمایی میکند.

 

کشف کردن:

قدم  اول -  اشتراک کننده گان  به نوبت بخش های متن را می خوانند

قدم  دوم - یک نفر کل متن را با صدای بلند می خواند در حالی که دیگران گوش می دهند

قدم سوم - یکی از اشتراک کننده ها قسمتی از متن  را به زبانخود  توضیح می دهد

 

کی  میتواند زندگی ابدی  داشته باشد؟ - اول یوحنا ۱:۱-۳

۱ ما دربارۀ کلام زندگی به شما می نویسیم ـ کلامی که از ازل بود و ما آن را شنیده و با چشمان خود دیده ایم ـ بلی، ما آن را دیده ایم و دست های ما آن را لمس کرده است. ۲آن زندگی ظاهر شد و ما آن را دیدیم. پس ما دربارۀ آن شهادت می دهیم و از زندگی ابدی که با پدر بود و به ما شناسانیده شد، شما را آگاه می سازیم. ۳بلی، آنچه را که ما دیده و شنیده ایم به شما اعلام می کنیم تا در شراکتی که ما با پدر و پسر او عیسی مسیح داریم، شما هم با ما شریک شوید.

 

کی میتواند  زندگی ابدی  داشته باشد؟ - اول یوحنا ۲۳:۳-۲۴

۲۳ و حکم او این است که ما باید به نام پسر او عیسی مسیح ایمان آوریم و یکدیگر را دوست بداریم چنانکه مسیح هم همین امر را به ما داده است. ۲۴هرکه احکام او را رعایت می  کند در خدا زندگی می کند و خدا در او. او روح القدس را به ما بخشیده است تا ما مطمئن باشیم که او در ما زندگی می کند.

 

کی میتواند زندگی ابدی داشته باشد؟ - اول یوحنا ۱۱:۵-۱۳

۱۱ شهادت این است که خدا به ما زندگی ابدی داده است و این زندگی در پسر او است. ۱۲هرکه پسر را دارد، زندگی دارد و هر که پسر را ندارد، صاحب زندگی نیست. ۱۳ این رساله را نوشتم تا شما که به نام پسر خدا ایمان دارید، یقین داشته باشید که زندگی ابدی دارید.

 

پرسان کنید/ جواب دهید

در این  متن  چه می بینید؟

این برای شما چه  معنای دارد؟

چه چیزی را در این  متن  دوست دارید/ دوست ندارید؟

چطور این  متن  نظر  شما را نسبت به خدا/مردم تغییر می دهد؟

 

جواب: اگر این درست است... پس

چطور میتواند راه و روش  زندگی شما را تغییر دهد؟

درس  امروز را میخواهید با چه کسی  شریک بسازید؟

 

ختم کردن جلسه

تصمیم بگیرید که چه وقت گروپ مجددا ملاقات خواهد کرد، و جلسه را با دعا خاتمه دهید.